مرد

اینجا یک مرد لبخند میزند

بعد از گذشت سالها

بعد از جاری شدن چند قطره اشک از چشمانش

اشک های زلال اندوهی کهنه و غمگین را خاک میکنند

با چشمانی که در شب رقص بانقاب ها هرگز پشت هیچ چیز پنهان نشد

و او رقصید

با همه رقصید

خنده هایش ؛ گریه هایش از ته دل بود و سخنانش راست راست.....

و خدا با همه بزرگیش همیشه هم در آن بالا بود و هم در قلب او

آری او هنوز در قاب عکس کهنه و قدیمی پیروز از جنگ جدال با زمان.....

خنده ای بر لب دارد

همیشه جاودان باش و بخند

نظرات 3 + ارسال نظر
کورش(k2-4u) دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 ق.ظ http://k2-4u.com

سلاموبلاگزيباييداريبهمنهمسربزنتكتولزيكدشمنسرسختبرايپسوردسندرهاhttps://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help Tak Tools 2 Beta.GIFhttp://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak Tools 2 Beta.zipSendtoallPlz

ری را جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ق.ظ http://www.rirayeheshgh.blogsky.com


سلام

دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.

بای

bacchus سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:58 ق.ظ http://pinkpride.net

سلام امیر
چطوری پسر؟
این نوشته ات با بقیه خیلی فرق داشت.......پیشرفتت خوب بوده.....آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد