رو کرد به من و گفت:
تو عشق نیستی.
تو سرطانی٬
عمیق و دردناک و ماندگار
تا آخرین دم ...
نمی دانم در پی چه می گردم!
در شهر...
برای مرهم
یا دردی دوباره.