سلام. والله بابام جان دروغ چرا؟؟ تا قبر آ آ آ آ ... من امروز نه اینکه جمعه بود، تا لنگ ظهر خواب بودم... بعدشم خواستم برم مکتب؛ اما یادم اومد که امروز مکتب تعطیله... بعدشم دیدم هی این موبایل صاحاب مرده داره زنگ میزنه... اما انگاری خط از مخابرات مشکل داشت... چون برای تو هم «نو ریسپانس تو پیجینگ» !!! میومد... ولی خدایی امروز خیلی منتظرت موندم... بیوفایی بیوفایی دل من... قربانت: مش قاسم غیاث آبادی
خدا خیرت بده...بازم اگه از این راه حلا داری دریغ نکن...
قورباغه سبز
جمعه 27 شهریورماه سال 1383 ساعت 04:45 ب.ظ
امروز شیطان در مکتب من نبود ... این من بودم که به مکتب رفتم ... اما نه مکتب شیطان ... بلکه مکتب پیامبری از پیامبران خدا ... نامش جبران بود و مذهبش عشق ... و من از جام لبان او سیراب گشتم .........
هههههههورااااااااا اول شدم
وای از دستش........................
خوب چرا میخواستی خرت کنه بعد همه جا بگه خرت کرده؟.....................مگه ......
سلام. والله بابام جان دروغ چرا؟؟ تا قبر آ آ آ آ ... من امروز نه اینکه جمعه بود، تا لنگ ظهر خواب بودم... بعدشم خواستم برم مکتب؛ اما یادم اومد که امروز مکتب تعطیله... بعدشم دیدم هی این موبایل صاحاب مرده داره زنگ میزنه... اما انگاری خط از مخابرات مشکل داشت... چون برای تو هم «نو ریسپانس تو پیجینگ» !!! میومد... ولی خدایی امروز خیلی منتظرت موندم... بیوفایی بیوفایی دل من... قربانت: مش قاسم غیاث آبادی
ببین برو سر کوچه یه کیلو پنیر بخور خر می شی.بعد دیگه لازم نیست کسی خرت کنه احتیاج به منت کشی هم نداری
خدا خیرت بده...بازم اگه از این راه حلا داری دریغ نکن...
امروز شیطان در مکتب من نبود ... این من بودم که به مکتب رفتم ... اما نه مکتب شیطان ... بلکه مکتب پیامبری از پیامبران خدا ... نامش جبران بود و مذهبش عشق ... و من از جام لبان او سیراب گشتم .........
فکر کنم جای خوبی باشه .پیش شیطان البته