وبلاگ فشنگی داری .
از خوندن مطالبت لذت بردم (( حالا دیدی وبلاگه فقط یه عکس داره یا راجب غم و غصه یاخیانت- مثل پست اخر م - نوشته ))
...یالا بیا سر بزن ....اخه منم اپم .......اپم بیا
اخه باتوام ..........
سر نمیزنی هان؟ سربزن !!!!!!!!
زودباش سر بزن سر بزن سر بزن سر بزن(( البته نه مثل زیدان ))
سر زدی نظر هم بده
نظر هم دادی دوباره سر بزن دوباره سرزدی لینک هم بده
وقتی لینک دادی به من هم بگو وگرنه عمرا لینکت رو بگذارم راستی یه لوگو هم دارم
ببینم تو دختری ؟ asl میدی ؟
ایدی منم اد کن
راستی من یه موبایل دارم ... اینم شمارش ٫٫٫٫٫٫¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
راستی فقط به تو شماره دادم ها
دوست دخترم ندارم بابقیه دخترا فقط دوستیم !
و این داستان ادامه دارد........
امروز یه روز خیلی مهم بزای من بود
باورم نمیشه ...
هنوز هم به خودم نیومدم....
به هر حال بعد اینهمه وقت....
هر دو در بالا ترین نقطه ایستاده بودیم
و صدای باد فقط سکوت را به یاد می اورد
رو به من کرد و گفت :
ــــ خب ؟
جاده ما به یک پرتگاه ختم شده بود و چیزی جز ابر در برابرمان نبود
انتهای راه بود ؟
به راستی که نه
دستم را به سویش بردم و گفتم :
__دوستم داری ؟
دستم را گرفت ...
و بار دیگر ایمان اوردم که
پرواز زیباست