با چشمان پر از وسوسه ات  نگاهم کردی
 بدست اوردن من کار سختی نبود
 لبانت را به تنم چسباندی فقط چند لحظه پیشت بودم
 مرا راحت سوزاندی تا هیچ شدم
و با دو انگشت مرا دور انداختی
انگار نه انگار که بوده ام و جای مرا یک ادامس بی لیاقت گرفت

همش درست ته سیگار له کردن دیگه چی بود؟؟؟
 
....amirmafia


 تابلوها می جنبند

 بر دیوار.

 انگار می خواهند تهی شوند

 از تصاویر.

 از آن همه نقش و نگاری که از سال های دور

 با خود دارند

 خسته اند.

 انگار می خواهند

 شبیه خودشان باشند،

 نه نقشی که بر آن ها زنده اند.



کودک ۱۸ ساله

درد امپول بستگی داره به.....
 میزان سواد پرستار
پیدا کردن یا پیدا نکردن رگ دست
 سرعت امپول زدن پرستار
 قیافه پرستار

امیر

هرگاه که سرت را روی سینه ام می گذاری

و آرام نفس می کشی

هرم نفس هایت

از پوست سینه ام می گذرد

و تا پشتم را می سوزاند.

و تو خوب می دانی

که تا کنون هیچ دختری

این چنین بی پروا و گستاخانه

هرم نفس های شهوت آلوده اش را

درون قلبم فرو نکرده است...



کودک ۱۸ ساله



بیچاره گوژ پشت زشت شهر...

هیچ کس

حتی کمی از زیبایی اش را

به او تعارف نکرد...



کودک ۱۸ ساله

لازم نبود انگشتاتو بگذاری پشت گردنم و ورد بخونی
همون نگاهت کافی بود
( فیلم هوش مصنوعی رو هرکی دیده منظورمو فهمید!!!)

.....amirmafia